یکی مثه من و تو

خودمن تا خدام

یکی مثه من و تو

خودمن تا خدام

حور العین و غلمان در قران

هوالحبیب


اولا جا داره شهادت مولایم امام صادق (ع) رو تسلیت بگم


من خودم تا چند وقت پیش نمیدونستم به حوری های مرد در قران "غلمان "میگن ،تصمیم گرفتم یه دور نمایی از خصوصیات دونوع حوری برای دوستان بذارم بلکه  شما ها هم مستفیض شین


حورالعین

حوریان یا حورالعین به عقیده مسلمانان و به تصریح قرآن، زنانی زیبا، سیه‌چشم و بکرند که در بهشت همنشین مردان پارسا خواهند شد. مفسرین ژرف نگر، با اشاره به احادیث و معانی دقیق متذکر شده اند که این تعبیر همنشینی با زیبایان، حکایت از تجسم یافتن اعمال نیک (به ویژه رفتار و اخلاق نیک) است که فرد در زندگی دنیوی خود داشته. حال در زندگی جاودانه و ابدی خود تمامی آن اعمال، اخلاق و رفتار شایستهبدون هیچ کمک و کاستی، بدون آنکه مرور زمان آن را کهنه و فرسوده سازد، به تمامی تناسب و زیبایی برای او آشکار، و همنشین ابدی وی میشوند.
حور (در فارسی امروزی حوری) جمع حوراء و احور، به کسی می‌گویند که سیاهی چشمش کاملا مشکی و سفیدی آن کاملا شفاف است و دارای پلک‌هایی باریک است(همانند چشمان آهو)، و گاه به زنان سفید چهره(سفید بدن، سمین تن) نیز اطلاق شده‌است.
عین به معنی «درشت چشم» است و از آنجا که بیشترین زیبائی انسان در چشمان او است روی این مساءله مخصوصا تکیه شده‌است.
بعضی نیز گفته‌اند که حور از ماده حیرت گرفته شده یعنی آنچنان زیبا هستند که چشمها از دیدن آنها حیران می‌شود.

برخی صفات آن‌ها که در آیات مختلف قرآن چنین آمده‌است:
۱- پاکی و پاک نهادی
۲- نیک خویی و زیبا رویی
۳- مهربانی

" غلمان "

بنا به دیدگاه اول، ایشان کسانی‌اند که پیش از بلوغ فوت کرده‌اند و از این رو کار نیک و بدی نداشته‌اند و به لطف پروردگار چنین منصبی را یافته‌اند. البته آنها از این کار خود بیشترین لذت را می‌برند؛ چرا که در خدمت مقربان درگاه خدایند.
از طرفی عده‌ای معتقدند که غلمانان فرزند مشرکان‌اند، ولی چون بی‌گناه‌اند (به خاطر مرگ پیش از بلوغ) به بهشت راه یافته‌اند.
نظر سومی می‌گوید که آنها خدمتکارانی هستند، که خداوند آنها را مخصوصا برای همین هدف آفریده‌است.
در قرآن یک بار از کلمه غلمان استفاده شده‌است: در آیه ۲۴ سوره طور آمده‌است: «و پیوسته در گرد آنها غلمان برای خدمت آنان گردش می‌کنند که همچون مرواریدهای در صدفند!»
دو بار هم (در سورهٔ انسان و سورهٔ واقعه) از تعبیری استفاده شده‌است که گویا همین غلمانان را منظور داشته‌است:
در آیه ۱۹ سوره انسان(دهر) آمده‌است: «و بر گرد آنها نوجوانانی جاودانی (برای پذیرایی) می‌گردند که هر گاه آنها را ببینی گمان می‌کنی مروارید پراکنده اند!»
در آیات ۱۷ و ۱۸ سوره واقعه هم توصیفی نسبتاً مشابه وجود دارد: «نوجوانانی جاودانی (در شکوه و طراوت) پیوسته گرداگرد آنها می‌گردند. با قدحها و کوزه‌ها و جامهایی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)!

توصیف غلمان

خدمتگذاران بهشتی آنقدر زیبا و سفید چهره و باصفا هستند که گویی مرواریدهایی در صدفند!
این نوجوانان، که همواره در شکوه و طراوت جوانی به سر می‌برند، گرداگرد بهشتیان می‌گردند و در خدمت آنها هستند.
این نوجوانان زیبا با قدحها و کوزه‌ها و جامهای پر از شراب طهور که از نهرهای جاری بهشتی برداشته شده در اطراف آنها می‌گردند و آنان را سیراب می‌کنند.
هر یک از مؤمنان خدمتگذارانی مخصوص به خود دارد.
گرچه در بهشت نیازی به خدمتکار نیست، و هر چه بخواهند در اختیار آنها قرار می‌گیرد، ولی وجود خدمتکاران خود احترام و اکرام بیشتری برای بهشتیان است.
از آنجا که بهشت جای غم و اندوه نیست، این خدمتگذاران نیز از خدمت مؤمنان نهایت لذت را می‌برند.

چرا گاهی به قرآن، کریم و گاهی مجید می گویند؟

قرآن وجوه حسن و نیکی بسیاری دارد که آن ها با صفاتی بیان می شوند و در خود قرآن تعدادی از این صفات بیان شده است، از جمله:

۱. با شکوه: «وَ الْقُرْءَانِ الْمَجِیدِ»[ق/۱]
۲. کریم به معنای ارجمند: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ»[واقعه/۷۷]
۳. حکیم به معنای حکمت‌آموز: «وَ الْقُرْءَانِ الحْکِیمِ»[یس/۲]
۴. عظیم به معنای بزرگ: «وَ الْقُرْءَانَ الْعَظِیمَ»[حجر۸۷]
۵. عزیز به معنای قوی و محکم: «وَ إِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ»[فصلت/۴۱]
۶. مبارک به معنای خجسته: «وَ هَاذَا ذِکْرٌ مُّبَارَکٌ»[انبیاء/۵۰]
۷. مبین به معنای روشن‌گر: «وَ قُرْءَانٍ مُّبِینٍ»[حجر/۱]
۸و۹. متشابه به معنای همانند "کتابی که آیاتش در لطف‌، زیبایی‌، عمق و محتوا همانند یک دیگر است"  و مثانی به معنای مکرر: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الحْدِیثِ کِتَابًا مُّتَشَابِهًا مَّثَانىِ»‏َ[سورة زمر/۲۳]
۱۰. عربی به معنای زبان روشن‌، گویا و فصیح. «قُرْءَانًا عَرَبِیًّا»[یوسف‌/۲]
۱۱. غیر ذی عوج به معنای کژ نبودن. «قُرْءَانًا عَرَبِیًّا غَیرْ ذِى عِوَجٍ»[زمر/۲۸]
۱۲. ذی الذکر به معنای پراندرز.  «الْقُرْءَانِ ذِى الذِّکْرِ»[ص‌/۱]
۱۳و۱۴ . بشیر به معنای بشارت‌گر و  نذیر به معنای هشدار دهنده. «بَشِیرًا وَ نَذِیرًا»[فصلت‌/۴]
۱۵. قیم به معنای راست و درست. «قَیِّمًا»[کهف‌/۲]

اما از بین این اوصاف، دو وصف مشهورتر شده و غالبا همراه ذکر قرآن، بیان می شوند. که دو واژه کریم و مجید هستند.
کریم از ماده کرم (بر وزن فرس) است و کرامت بمعنى سخاوت، شرافت، نفاست و عزّت است.پس کریم بمعنى سخى است همچنین  بمعنى نفیس و عزیز است و هر چیزیکه در نوع خود شریف است با کرم توصیف میشود. و قرآن کریم: یعنى قرآن شریف و محترم و گرانقدر.[۱]

صفت کریم بیانگر آن است که قرآن عزیز و گرامی است، چون سخن خدا است که بر پیامبر(ص) وحی شده است. برخی گفته‌اند کریم است، چون عطا و بخشش آن زیاد است. قرآن به صفت کریم نامیده شده، چون دلایلی را که به حق می‌رساند، به خوبی ارائه کرده است. برخی گفته‌اند کریم اسم جامع و شامل است برای هر چیز که مورد ستایش قرار می‌گیرد و قرآن به خاطر پدیده‌های مورد ستایشی که در آن قرار دارد (مانند هدایت و نور و بیان و حکمت) کریم نامیده شد، چون فقیه از آن یاد می‌گیرد و به وسیله آن استدلال می‌کند؛ نیز حکیم از آن کمک می‌گیرد و با آن احتجاج می‌کند و برهان اقامه می‌نماید؛ چنان که ادیب از آن بهره می‌گیرد و به وسیله آن تقویت می‌شود، پس هر دانشمندی، ریشه و اصل علم خود را از آن می‌گیرد. جهات دیگری نیز در علت این نام‌گذاری گفته‌اند که در تفاسیر ذکر شده است.[۲]

و " مجید" از ماده" مجد" به معنى گستردگى شرافت و جلالت است، و این معنى درباره قرآن کاملا صادق مى‏باشد، چرا که محتوایش عظیم و گسترده، و معانیش بلند و پرمایه است، هم در زمینه معارف و اعتقادات، و هم اخلاق و مواعظ، و هم احکام و سنن.[۳]

 صفت مجید بیانگر یکی دیگر از ویژگی های کلام خدا و قرآن است، و آن اینکه این کتاب مجد و عظمتی به انسان می‌بخشد که هیچ کتابی دیگری نمی‌بخشد، زیرا کلام خدایی است که بالاتر از او چیزی نیست؛ نیز کتابی است که باطل در آن راه ندارد و دست تحریف بدان نرسیده، همچنین زیاده و کاستی در آن راه نیافته است.[۴]

[۱]. قاموس قرآن، ج‏۶، ص: ۱۰۳.
[۲]. لباب التأویل فی معانی التنزیل، علاءالدین علی بن محمد بن ابراهیم، ج ۴، ص ۲۴۲.
[۳]. تفسیر نمونه، ج‏۲۶، ص: ۳۵۳.
[۴]. تفسیر ثعلبی، ج۹، ص ۲۱۹.

دانستنیهای جالب درباره حس چشایی و مزه ها

 هوالعلیم


تمامی‌ سطح زبان قادر به تشخیص انواع مزه‌ها است

زبان عضوی حیاتی است. هر سرآشپزی به خوبی می‌داند که چقدر این‌ اندام چند سانتیمیتری برای بقاء ضروری است! از این که بگذریم، درک کلیه طعم‌ها و مزه‌ها به زبان بستگی دارد. اگر مایلید تا اطلاعات خود را درباره زبان و قوای چشائی بیشتر کنید با ما همراه شوید.

 

 اگر یادتان باشد در کتاب علوم راهنمایی نوشته شده بود گیرنده‌ مزه‌ها بر روی زبان عبارتند از: نوک زبان، مزه شیرینی، عقب زبان طعم تلخی، و مزه شوری در کناره‌ها. خب باید گفت که این اطلاعات کاملاً اشتباه است! در واقع این نقشه کزایی دست گلی است که یک مترجم نابلد انگلیسی‌مآب به آب داده است و به اشتباه از یک مقاله علمی‌ آلمانی برداشت شده است. در حقیقت، تمامی‌ سطح زبان قادر به تشخیص انواع مزه‌ها است و تنها شدت و حدت آن قدری با هم فرق می‌کند.

 

  برآمدگی‌های سطح زبان زایده‌های قارچی شکل بسیار ریزی هستند که هر یک از آنها، ۵۰ تا ۱۰۰ گیرنده را در خود جای داده‌اند. محققان بر این باورند که انواع گیرنده‌های چشایی که طعم‌های شیرینی، شوری،‌ ترشی را جذب می‌کنند، محدود می‌باشند. این در حالی است که گیرنده‌های تلخی بسیار زیادتر بوده و حداقل ۲۵ درصد از سطح زبان را به خود اختصاص داده‌اند. حساسیت بالای زبان به طعم تلخی از این رو است که بتواند در صورت مواجهه با انواع سموم و زهرها سریعاً واکنش نشان داده و سلامت‌ فرد را تضمین نماید. جالب است بدانید که اغلب‌ ترکیبات گیاهی سمی‌ همچون استریکنینوسیانید طعم تلخی دارند.

 

همه ما درباره مزه‌های شیرینی، شوری،‌ ترشی و تلخی می‌دانیم. اما مزه‌ای که کمتر شناخته شده «اومامی» (Umami) است که به طعم پنجم معروف شده است، که مسئول درک طعم خوراکی‌هایی چون سویا سس، گوجه‌فرنگی و بسیاری از غذاهایی است که حاوی مقادیر زیادی از نمک اسید گلوتامیک است. محققان ژاپنی به تازگی دریافته‌اند که گیرنده‌های اومامی‌ نه‌ تنها بر روی سطح زبان، بلکه در کل دستگاه گوارش وجود دارند. اما هنوز نقش اساسی آنها در هضم غذا کشف نشده است.

 


حس چشائی مدتها پیش از تولد شروع می‌شود

 

  در حدود ۱۵ تا ۲۵ درصد از مردم طعم‌ها و مزه‌ها را بیشتر از دیگران حس می‌کنند. این تیز بودن قوه‌ی چشائی به دلیل وجود تعداد بیشتری از زایده‌های قارچی شکلی است که بر روی سطح زبان آنها وجود دارد. این افراد در برابر سبزیجات تلخ اما مغذی نظیر کلم بروکلی و کلم پیچ با دردسر مواجه می‌شوند! لیندا بارتوشوک یکی از متخصصان علوم تغذیه در دانشگاه فلوریدا به تازگی دریافته است که پولیپ‌های روده بزرگ این افراد بیش از مردم عادی پیش‌سرطانی بوده و احتمال ابتلای ایشان به این گونه بیماری‌ها بیشتر از سایرین است.

 

اغلب غریب به اتفاق سلول‌های عصبی حامل پیام‌های چشائی در مسیرشان از زبان به مقصد مغز، از گوش داخلی عبور می‌کند. به همین خاطر است محققان در حال تحقیق بر روی ارتباط بین بیماری‌های گوش و مصرف بالای غذاهای چرب هستند. حتی اگر ارتباطی هم وجود نداشته باشد، بهتر است برای حفظ سلامتی از این دست غذاهای چرب دوری کنید، گرچه کار دشواری است!

 

کرفس، گوشت خوک و قارچ‌های خوراکی بزرگ حاوی‌ اندروستنون است که یک‌ ترکیب آروماتیک بوده و شدیداً بر سایر طعم‌ها و مزه‌ها تاثیرگذار است. از همه جالب‌تر این که بیش از نیمی‌ از افراد حتی قادر به تشخیص این موضوع نیستند، و تنها ۱۵ درصد تا حدودی آن را به صورت بوی چوب یا گل تشخیص داده و مابقی آن را همچون ادرار می‌پندارند! به همین خاطر است که این دسته آخر دل خوشی از این مواد غذایی نداشته و تمایلی به آنها ندارند.

 

مصرف خوراکی‌های شیرین و نوشیدنی‌های الکلی موجب می‌شود تا بسیاری از سلول‌های عصبی یکسانی در مغز فعال شوند. کودکانی که در خانواده‌شان سابقه اعتیاد به نوشیدنی‌های الکلی وجود داشته است، به طور ارثی تمایل بیشتری به خوراکی‌های شیرین دارند.

 

 حس چشائی مدتها پیش از تولد شروع می‌شود. جالب است بدانید که مزه‌ی غذاهایی نظیر هویچ، سیر و وانیل نه تنها در شیر مادران شیرده احساس می‌شود، بلکه در دوران طولانی‌مدت بارداری نیز جنین قادر است از طریق مایع آمنیوتیک این طعم‌ها را مزه‌مزه کند. جولی مننلا در مرکز حواس شیمیائی مونل در فیلادلفیا دریافته که کودکان به غذاهایی که در دوره جنینی مزه آنها را حس کرده‌اند بیشتر متمایلند.

 

بوی استنشاق شده توسط مادران شیرده حتی می‌تواند بر طعم شیر آنها تاثیرگذار باشد. جالب است بدانید مادران شیردهی که در مزرعه کار می‌کنند و در معرض بوی کاه و جو قرار دارند طعم شیری که به شیرخوار می‌دهند حالت طبیعی ندارد.